که خائن نیست. که خیانت نمی کند. که خیانت پیشه نیست: سلطان آن فرمود در باب من بندۀ یگانه مخلص بی خیانت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 86). سخن چون زر پخته بی خیانت گردد و باقی چو او را خاطر دانا به اندیشه بیالاید. ناصرخسرو. رجوع به خیانت شود، حقیر و ناکس. فرومایه. (ناظم الاطباء). و رجوع به رتبه شود
که خائن نیست. که خیانت نمی کند. که خیانت پیشه نیست: سلطان آن فرمود در باب من بندۀ یگانه مخلص بی خیانت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 86). سخن چون زر پخته بی خیانت گردد و باقی چو او را خاطر دانا به اندیشه بیالاید. ناصرخسرو. رجوع به خیانت شود، حقیر و ناکس. فرومایه. (ناظم الاطباء). و رجوع به رتبه شود
افراط بیداری باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). سهر. سهاد. (نصاب). به خواب نرفتن: خواب در چشم آورد گویند کوک و کوکنار با فراقت روی او داروی بی خوابی شود. خسروانی. کوکنار از بس فزع داروی بیخوابی شود گر برافتد سایۀ شمشیر تو بر کوکنار. فرخی. و بی خوابی به افراط زیان دارد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). ز خواب ایمن هوسهای دماغش ز بیخوابی شده چشم و چراغش. نظامی. از غایت بیخوابی پای رفتنم نماند. (گلستان)
افراط بیداری باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). سهر. سهاد. (نصاب). به خواب نرفتن: خواب در چشم آورد گویند کوک و کوکنار با فراقت روی او داروی بی خوابی شود. خسروانی. کوکنار از بس فزع داروی بیخوابی شود گر برافتد سایۀ شمشیر تو بر کوکنار. فرخی. و بی خوابی به افراط زیان دارد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). ز خواب ایمن هوسهای دماغش ز بیخوابی شده چشم و چراغش. نظامی. از غایت بیخوابی پای رفتنم نماند. (گلستان)
باز خواست اعتراض: (جز این با منت هیچ وا خواست نیست که دیک ترازو دو من راست نیست) (نظامی)، اعتراض صاحب سند یا برات کش بهنگامی که برات نکول شود و یا از پرداخت آن خود داری گردد
باز خواست اعتراض: (جز این با منت هیچ وا خواست نیست که دیک ترازو دو من راست نیست) (نظامی)، اعتراض صاحب سند یا برات کش بهنگامی که برات نکول شود و یا از پرداخت آن خود داری گردد